اقدام پژوهی چگونه توانستم انضباط دانش آموزان را درساعت تدریس بهبود بخشم؟

دانلود اقدام پژوهی چگونه توانستم انضباط دانش آموزان را درساعت تدریس بهبود بخشم؟
چکیده
در سال تحصیلی اخیر که بطور تمام وقت در آموزشگاه اطهر فاضل آباد مشغول خدمت شدم، شاهد مسألهٔ بی انضباطی بچه‌ها و مشکلات مدرسه که باعث آزار برخی همکاران می‌شد، بودم.
تقریباً هفته ای سه بار و هر هفته یکی از همکاران می‌نالید در حالی که از شدت عصبانیت گر گرفته بود از کلاسش وارد دفتر می‌شد و معمولاً هم از دانش آموزان کلاس سوم انسانی می‌نالیدند و آن‌ها را دانش آموزانی نفهم و بی انضباط می‌خوانند که به همه چیز توّجه دارند مگر درس و تکالیفشان و اینک آن‌ها هیچ احساس مسئولیتی در قبال وظایف تحصیلی و مدرسه خود ندارند و تنها برای گذراندن وقت به مدرسه می‌آیند و هیچ ارزشی برای زحمات معلم‌هایشان قائل نیستند.
خوشبختانه با راه کارهایی که در این پژوهش هم به آن‌ها پرداخته شده، توانستم تا حد زیادی این رفتارها را کنترل کنم و مانع تکرار مجدد آن‌ها توسط دانش آموزان گردم.

کلید واژه: بی انضباطی – کلاس درس – سوم انسانی

مقدمه
توصیف مسئله و وضعیت موجود
اینجانب زلیخا یکتایی شورک حاجی، مدت ۲۰ سال است که در آموزش و پرورش مشغول به خدمت هستم. سال‌های نخستین خدمتم را در روستاهای دور و نزدیک و همراه با دانش آموزانی گذراندم که اغلب دارای شخصیت‌های پر تحرک و در عین حال سر شار از فهم و نجابتی شایسته یک دختر ایرانی بودند شاید نحوه زندگی آن‌ها سبب شده بود بزرگ‌تر از سنشان رفتار کنند. آن‌ها بچه‌هایی آرام و منضبط بودند و مشکلی برایم ایجاد نمی‌کردند فقط به فکر درسشان بودن چون در خانه‌هایشان وظایف زیادی را باید انجام می‌دادند. پس در منزل فرصت کمتر می‌داشتند و سعی می‌کردند از همه لحظات کلاس برای برطرف کردن مشکلات درسی‌شان استفاده کنند. امادر سال تحصیلی اخیر که بطور تمام وقت در روستا مشغول خدمت شدم، شاهد مسألهٔ بی انضباطی بچه‌ها و مشکلات مدرسه که باعث آزار برخی همکاران می‌شد، بودم. من در آموزشگاه اطهر فاضل آباد، مشغول به کار شده‌ام و نسبت به دیگر مدارس که درس داشته‌ام کلاس‌هایی پر جمعیت دارد.
اکثر دانش آموزان دارای وضعیت اقتصادی وفرهنگی متوسطی واغلب آن‌ها در خانوادهای با باورهای دینی قوی رشد کرده‌اند. وطبق پرسشنامه ای که از والدین داشته‌ایم. بیشتر با مشکلات اقتصادی وخانوادگی دست وپنجه نرم می کردنددر عین حال تعدادی از والدین به لحاظ اجتماعی از رتبه خوبی برخوردار بودند.
البته من در مدارس پرجمعیت دیگری هم تدریس داشته‌ام که می‌توان گفت در آن مدارس هم این مشکل احساس می‌شد البته خود من از جهت برقراری ارتباط با بچه‌ها راحت هستم و مشکل چندانی نداشتم اما از تنش‌هایی که بین بچه‌ها و سایر معلمان، مدیر و معاون و … ایجاد می‌شد بسیار رنج می‌بردم تقریباً هفته ای سه بار و هر هفته یکی از همکاران می‌نالید در حالی که از شدت عصبانیت گر گرفته بود از کلاسش وارد دفتر می‌شد و معمولاً هم از دانش آموزان کلاس سوم می‌نالیدند و آن‌ها را دانش آموزانی نفهم و بی انضباط می‌خوانند که به همه چیز توّجه دارند مگر درس و تکالیفشان و اینک آن‌ها هیچ احساس مسئولیتی در قبال وظایف تحصیلی و مدرسه خود ندارند و تنها برای گذراندن وقت به مدرسه می‌آیند و هیچ ارزشی برای زحمات معلم‌هایشان قائل نیستند.
من به آن‌ها حق می‌دادم حضور چند دانش آموز اخلال گر باعث شده بود دیگران را تحت تأثیر قرار داده با خود همراه سازند و بجه ها این کلاس مرا هم با وجود اینکه علاقه بسیار زیادی به بچه‌ها دارم و دوست دارم همیشه آن‌ها را شاد ببینم تا سرو صدا و حرف زشت زدن به یکدیگر، تحریک کردند و نزدیک بود قانون مخصوص خودم را فراموش کنم اختیار و نفوذ اخلاقیم را رها کرده و وارد گود رقابت با آن‌ها شدم اما به سرعت خودم را کنترل کردم و اجازه ندادم خشم و غصب بر من چیره شود و من هم به کسی توهین کنم و یا اینکه بخواهم کسی را تنبیه کنم وقتی محیط‌های آموزش مختلف را مقایسه می‌کردم مثل روز برایم روشن بودکه تفاوت رفتار و آرامش و انضباط و متقابلاً ارزشی که دانش آموزان برای خود قائل بودند مستقیماً در نحوه آموزش و یادگیری آن‌ها مؤثر بود و امر آموزش و تسهیل می‌کرد و مهم تر اینکه در کلاس‌های منظم از زمانیکه با یکدیگر می‌گذراندیم لذّت می‌بردیم امّا امسال باید همیشه در یک حالت کاملاً هوشیار می‌بودم تا اینکه مشکلی پیش نیاید که مانع آموزش شود. خیلی خسته می‌شدم و جالب اینکه بچه‌ها همیشه نا آگاهانه سعی داشتند بلکه فرصتی پیدا کنند تا مساله ای ایجاد کرده و وقت کلاس را تلف کنند و من همیشه سعی می‌کردم حسن روابط را با آن‌ها حفظ کنم و آن‌ها را زیر نظر بگیرم. نمی‌گذاشتم موفق شوند و من گواه و مهر تائیدی بر محکومیت‌هایی باشم که به رفتار منفی بزرگ‌ترها نسبت می‌دهند به هر حال به سختی فشار بی انضباطی و به قول برخی همکاران بی ادبی و بی فرهنگی بچه‌ها را تحمل می‌کردم و بر خلاف خلقیاتی که داشتم و با بچه‌ها به شوخی طبعی و لطافت بر خورد می‌کردم حالا باید خیلی با احتیاط رفتار کنم و سنگینی گذشت زمان را احساس می‌کردم که بسیار برایم ملال آور بود و می‌ترسیدم این حالت به بچه‌ها منتقل شود این مسأله بسیار فکرم را مشغول کرده و بود و تصمیم گرفتم با دیگر همکاران در این باره صحبت کنم با تعجب دیدم بیشتر آن‌ها اظهار می‌کنند دانش آموزان این کلاس را رها کنید این‌ها به هیچ وجه قابل کنترل نیستند باید برویم کلاس درسمان را بدهیم و خارج شویم به آن‌ها رو ندهید و خارج از حیطه درسی با آن‌ها صحبت نکنید که کارتان پس معرکه است آن‌ها معتقد بودند باید از روشی خشک استفاده کرد که بچه‌ها به خود اجازه ندهند کلاس را شلوغ کنند و یا اینکه از همان تدابیری استفاده کند که سعی دارند آن را ریشه کن کنند مثلاً برای اینکه سرو صدای بچه‌ها را آرام کنیم خودمان صدایمان را بلند کنیم و یا وقتی می‌خواهیم دعوایی را خاتمه دهیم از زور استفاده کنیم در مقابل بی ادبی دانش آموز بی ادب باشیم. اگر بد دهن است بد و بی راه بگوییم و قبل از همه این‌ها اینقدر خشن و خشک رفتار کنیم و مقررات سخت وضع کنیم که جرأت حرف زدن نداشته باشند.

فهرست مطالب
چکیده ۱
مقدمه ۲
یافته های علمی: ۵
مشاهده ۸
پیشینه تحقیق: ۱۰
تجزیه وتحلیل و تفسیر داده ها ۱۱
ارائه راه حل های پیشنهادی وبررسی راه حل ها ۲۵
منابع ۳۰


فرمت فایل: WORD

تعداد صفحات: 34

پس از ثبت دکمه خرید و تکمیل فرم خرید به درگاه بانکی متصل خواهید شد که پس از پرداخت موفق بانکی و بازگشت به همین صفحه می توانید فایل مورد نظر خورد را دانلود کنید. در ضمن لینک فایل خریداری شده به ایمیل شما نیز ارسال خواهد شد. لینک دانلود فایل به مدت 48 ساعت فعال خواهد بود.


مطالب مرتبط