مقاله عسر و حرج در طلاق به درخواست زوجه

Article hardship to apply in divorce wife

دانلود مقاله عسر و حرج در طلاق به درخواست زوجه

عسر و حرج در طلاق به درخواست زوجه
یکى از قواعد مهم و کثیر الاستعمال در فقه و ‏قانون اسلامى «قاعده نفى عسر و حرج» است. ‏تمسک فقها به این قاعده، در ابواب گوناگون و ‏مسائل متنوع فقه، دلیل بر اهمیت و فواید ‏فراوان آن است. در بسیارى از مسائل حکومتى و ‏اجتماعى و پاره‏اى از معضلات و مشکلات نوپیداى ‏فقهى نیز، چنان‏که در بخش نخست کتاب اشاره ‏نمودیم مى‏توان این قاعده را راه‏گشا و مؤثر ‏دانست.‏
نکته دیگرى که اهمیت بحث از این قاعده را ‏روشن‏تر مى‏کند این است که برخى على‏رغم ادله ‏محکم و متقن این قاعده و استفاده فراوان ‏فقها از آن، مفاد آن را مجمل دانسته، و با ‏محدود ساختن حجیت آن به موارد تکلیف ما ‏لایطاق، عملاً حجیت آن را مورد انکار قرار ‏داده‏اند، غافل از این‏که در چنین مواردى، خود ‏عقل به‏طور مستقل به نفى تکلیف، حکم مى‏کند و ‏دیگر حاجت به تأسیس این قاعده امتنانى از ‏سوى شارع نیست. در این زمینه مى‏توان از ‏مرحوم شیخ حر عاملى نام برد که به سبب ‏نیافتن پاسخى مناسب براى اشکالى که به زودى ‏به طرح و حل آن خواهیم پرداخت، گفته‏است:‏
نفى الحرج مجمل لا یمکن الجزم به فیما عدا ‏التکلیف بما لا یطاق، و الا لزم رفع جمیع ‏التکالیف؛(۱)‏
نفى حرج، مجمل است، و در غیر از تکلیف به ما ‏لایطاق نمى‏توان به آن جزم پیدا کرد و گرنه ‏رفع همه تکالیف، لازم مى‏آید.‏
آن‏چه پیش از ورود در مباحث مربوط به این ‏قاعده ضرور نمى‏نماید، تنقیح محل بحث است.‏
یکى از فقها و محققان معاصر، با بیان اقسام ‏عسر و حرج، به تنقیح محل بحث پرداخته که ‏چکیده‏اى از توضیح ایشان در زیر مى‏آید:‏
عسر و حرج در کارها، داراى چهار قسم است:‏
‏۱ – عسر و حرج به اندازه‏اى که مکلف طاقت ‏تحمل آن را نداشته‏باشد؛
‏۲ – عسر و حرجى که از مقدار فوق کم‏تر است، ‏ولى با این وجود تحمل نمودن آن موجب اختلال ‏نظام مى‏شود؛
‏۳ – حرجى که به هیچ یک از این دو پایه نرسد، ‏ولى به حدى باشد که مستلزم ضرر جانى یا مالى ‏یا آبرویى شود؛
‏۴ – حرجى که تحمل آن فوق طاقت و مستلزم ‏اختلال نظام و ضرر نباشد، بلکه در تحمل آن، ‏تنها مشقت و تنگنا باشد.‏
در این‏که قسم نخست از محل بحث بیرون است، ‏هیچ شبهه و تردیدى نیست. جاى بحث از آن، کتب ‏کلامى و برخى از کتب اصولى است که در آن‏ها ‏جواز و استحاله «تکلیف به ما لا یطاق» را ‏مورد بررسى قرار داده‏اند. البته تمام کسانى ‏که در این زمینه، بحث نموده‏اند، بر این نکته ‏اتفاق نظر دارند که چنین تکالیفى در شریعت، ‏وجود خارجى ندارد.‏
قسم دوم نیز مانند قسم نخست، از محل بحث ‏بیرون است؛ زیرا کلمات و عبارات‏علما، از این ‏قسم، انصراف دارد، و دلیل آن هم این است که ‏قبح تکالیفى که موجب اختلال نظام مى‏شود، آن ‏چنان روشن و ظاهر است که حاجت به استدلال ‏ندارد؛ زیرا بدیهى است که مقصود شارع مقدس ‏از تشریع نمودن احکام، ابطال نظام‏جامعه و ‏تعطیل نمودن زندگى افراد آن نیست، بلکه غرض ‏نهایى او از تشریع بسیارى از تکالیف، تنها ‏حفظ این نظام به بهترین وجه است. با این ‏حساب چگونه‏مى‏توان پذیرفت شارع مردم را به ‏امورى تکلیف نماید که موجب اختلال نظام شود؟!‏
در مورد قسم سوم نیز باید گفت این قسم، داخل ‏در تحت قاعده لاضرر است و از مجارى ویژه ‏قاعده نفى حرج به حساب نمى‏آید، گرچه مى‏توان ‏در بسیارى از موارد ضرر، به هر دو قاعده، ‏استدلال نمود. از آن‏چه گفتیم روشن مى‏شود که ‏محل بحث در قاعده نفى حرج، تنها قسم چهارم ‏از اقسام عسر و حرج است.(۲)‏

دلیل‏هاى قاعده
پیش از بحث درباره مفاد این قاعده و دیگر ‏مباحث مربوط به آن نگاه گذرا به ادله و ‏مدارک این قاعده، ضرورى است؛ چرا که همه آن ‏مباحث، مترتب بر این ادله، یا به نحوى با ‏آن‏ها در پیوند هستند. مخصوصاً با توجه به ‏این‏که برخى اساساً وجود مدرکى صحیح براى این ‏قاعده را انکار نموده‏اند.(۳)‏


فرمت فایل: WORD

تعداد صفحات: 35

پس از ثبت دکمه خرید و تکمیل فرم خرید به درگاه بانکی متصل خواهید شد که پس از پرداخت موفق بانکی و بازگشت به همین صفحه می توانید فایل مورد نظر خورد را دانلود کنید. در ضمن لینک فایل خریداری شده به ایمیل شما نیز ارسال خواهد شد. لینک دانلود فایل به مدت 48 ساعت فعال خواهد بود.


مطالب مرتبط